- نویسندگان: دکتر زاهد قادری، دکتر رخشاد توکلی، دکتر فاطمه باقری، سعیده پاوهای
گردشگری یکی از زمینههای مساعد افزایش مشارکت زنان در جامعه و به طور کلی، افزایش میزان احساس رضایت آنها از زندگی است. بنابراین در سطح بینالمللی، گردشگری برای کمک به تحقق هدف پنجم توسعه پایدار، یعنی برابری جنسیتی، مورد توجه زیادی قرار گرفته است. در عرصه گردشگری، زنان نقشهای متفاوتی نظیر کارفرما، مدیر، نیروی کار و کارآفرین ایفا میکنند. علیرغم اهمیت نقش زنان در کارآفرینی گردشگری، اغلب کسبوکارهای گردشگری که توسط زنان راهاندازی میشود، در مقیاس کوچک باقی میمانند و مراحل ثانویه رشد را تجربه نمیکنند. در واقع، مسائل نابرابری جنسیتی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، تلاشهای آنها را برای موفقیت، ناکام میگذارد. این موضوع، به ویژه در موارد زیر تاثیرگذار بوده است:
- دسترسی به سرمایه مالی
- نیروی انسانی
- شبکهسازی
- ایجاد تعادل بین کار و خانواده
- مسئولیتهای خانوادگی
در ایران، زنان نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند و این درحالیست که آنها، علاوه بر مشکلات کلان اقتصادی، با مشکلات ناشی از کلیشههای جنسیتی جامعه نیز مواجهند. با وجود پیشرفتهای اخیر و افزایش تحصیلات زنان، همچنان شاهد این موضوع هستیم که زنان سهم اندکی (حدود ۱۸ درصد) در اقتصاد و بازار کار ایران دارند. در سال های اخیر، محققان گردشگری با دیدگاه انتقادی، مشاغل و کارآفرینی گردشگری را «جنسیتی» توصیف کرده اند. در مقالهای با عنوان «نقش برابری جنسیتی در موفقیت کارآفرینان زن در حوزه گردشگری» نیز محققان سعی کردهاند تا پیچیدگیهای جنسیتی کارآفرینی گردشگری و نابرابری جنسیتی را که در برابر تلاشهای کارآفرینانه زنان ایرانی وجود دارد، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و از این رو، بر تئوری انتقادی تکیه میکنند.
جدال زنان کارآفرین گردشگری برای دستیابی به حقوق خود
محققان در این پژوهش با انجام مصاحبه عمیق با ۱۲ زن کارآفرین گردشگری از شهرهای مختلف ایران که در زمینههای آژانس مسافرتی، اقامتگاه بومگردی، استارتاپ حوزه غذا، صنایع دستی و غیره فعالیت دارند، از آنها خواستند تا مشکلات و مسائل حوزه کاری خود را از جنبه تبعیض جنسیتی، تعادل کار- خانواده، چالشهای سازمانی و اجتماعی، شبکهسازی و غیره به طور مفصل تشریح کنند. این تحقیق به طور کلی، نشاندهنده تجربههای جنسیتی زنان کارآفرین گردشگری و تبعیض جنسیتی موجود در ایران است؛ این زنان تشریح کردند که چگونه برای احقاق حق خود باید با خانواده، جامعه و سازمانها در جدال باشند. به طور مشخص، ۸ عامل زیر در تجربههای جنسیتی این زنان در عرصه کارآفرینی گردشگری استخراج شده است.
۱. استقلال
بیشتر پاسخدهندگان گفتهاند که برای آنها، افزایش احساس استقلال و رهایی از ساختار قدرت موجود در جامعه، عامل اصلی راهاندازی کسبو کار بوده است. یکی از آنها میگوید: «آژانس مسافرتی خود را بعد از ۱۵ سال کار برای دیگران راهاندازی کردم. دلایل مالی و ترس از شروع مستقلانه، دلایلی بود که من را از شروع زودتر باز داشت. با این حال، از آنجایی که فردی ریسکپذیر هستم، رویاهایم را دنبال کردم تا مصمم و مستقل باشم.»
۲. نقشها و سنتهای جنسیتی
همه زنان این تحقیق تاکید کرده اند که کارکردن برای زنان، خیلی سخت تر از مردان است و آنها باید بین مسئولیتهای کاری و خانوادگی، تعادل ایجاد کنند. سنتها در ایران به شدت تحت تاثیر الگوهای اسلامی است و این موضوع، در شهرهای کوچک و روستاها با شدت بیشتری دیده میشود، اما در کلان شهرها، ذهنیتها در حال تغییر است و نقشهای جنسیتی توسط جامعه به چالش کشیده میشود. یکی از آنها در این باره میگوید: «مدیریت امور کارآفرینی برای زنان بسیار چالشی است. در ایران، رسیدگی به کارهای منزل و تحصیل فرزندان، وظیفه اصلی زن به حساب میآید که ریشه در باورهای نادرست جامعه دارد که از دوران کودکی در ما نهادینه شده است.»
۳. پذیرش ایده
تقریباً همه زنان از شیوهای که مردم آنها را در طول فرآیند راهاندازی کسب و کارشان، دلسرد میکردند، عصبانی بودند. آنها توضیح دادهاند که چگونه دیگران آنها را با گفتن اینکه قادر به راه اندازی کسب و کار نیستند، سرکوب میکردند؛ اما آنها از دنبال کردن رویاهای خود منصرف نشدند. زنان بر این باورند که خانوادهها و سازمانها، تواناییها و شایستگیهای آنها را دست کم میگرفتند. یکی از آنها در این زمینه یادآوری میکند: «ما به عنوان یک زن ایرانی، زیاد شنیدهایم که «نمیتوانی انجامش دهی» و اکثر اوقات تواناییهای ما دست کم گرفته میشود. با این حال، این قضاوت نادرست، من را بیشتر مشتاق کرد تا مسیر خود را ادامه دهم. ایده من جدی گرفته نشد، زیرا من آن را به عنوان «یک زن» پیشنهاد کردم.»
۴. حمایت خانواده و جامعه
زنان عدم حمایت خانواده و جامعه را تجربه کردهاند. آنها معتقدند که جامعه ایران، اداره یک کسب و کار را شغلی مردانه میداند. بنابراین، بیشتر زنان از شروع یا در ادامه راهاندازی کسبوکار خود، در خانه یا بستگان نزدیک خود دلسرد میشوند. اکثر مشارکتکنندگان در این پژوهش، اشاره کردند که چگونه کلمات منفی مانند «نمیتوانی» یا «تو قادر به انجام آن نیستی» بر هیجان آنها تأثیر گذاشته است. یکی از آنها خاطرنشان کرده است: «وقتی کارم را شروع کردم، مجرد بودم و با پدر و مادرم زندگی میکردم. آنها با گفتن «این امکان پذیر نیست» و «تو نمیتوانی» مرا دلسرد میکردند. این احساسات منفی و بیاعتمادی باعث دلهره من میشد، اما از آنجایی که شخصیت چالشپذیری دارم، رویاهایم را دنبال کردم. من میخواستم مستقل باشم و کسب و کار خودم را داشته باشم.»
۵. جامعه مردانه و حمایت حکومت و دولت
همه شرکتکنندگان بارها اشاره کردند که عدم حمایت در همه سطوح، پیامد نظام مردسالارانه جامعه ایران است. زنان این پژوهش احساس میکردند که از سوی دولت و سازمانها حمایت نمیشوند و معتقد بودهاند که این موضوع، مستقیماً با جنسیت آنها مرتبط است. بعضی از آنها به این موضوع اشاره کردهاند که سازمانها و مؤسسات ابتدا ایدههای آنها رد میکردند، ولی بعدا با نام خود آنها را اجرایی میکردند. یکی از آنها معتقد است: «وقتی ایدهام برای آموزش زندانیان را بیان کردم، آنها [مسئولان] فکر کردند که چون من یک زن هستم، میتوانند ایده مرا بدزدند و به نام خود گزارش کنند. با وجود اینکه به آنها گفتم که به آنها رایگان آموزش خواهم داد، آنها همچنان با ایده من مخالف بودند!»
۶. حمایت مالی و اقتصادی
اکثر شرکتکنندگان موافق بودند که برای راهاندازی کسبوکار، با مشکلات مالی مواجه بودهاند؛ زیرا حامیان مالی یا بانکها با آنها رفتار متفاوتی داشتند. آنها معتقدند که حامیان مالی باور ندارند که زنان میتوانند در بیزینس، موفق باشند. بنابراین، حاضر به سرمایهگذاری در پروژههای زنان نیستند. برخی از زنان کارآفرین همچنین اشاره کردند که بانکها از آنها خواستهاند تا هنگام درخواست وام، مدارک و ضامنهای اضافی ارائه دهند. به گفته یکی از آنها: «در ایران، زنان به عنوان بنیانگذاران استارتآپ جدی گرفته نمیشوند؛ به خصوص اگر این ایده نوآورانه باشد. یک اسپانسر همیشه فکر میکند که اگر بنیانگذار یک پروژه، مرد باشد، احتمال کسب درآمد بیشتر است.»
۷. آموزش
همه شرکتکنندگان به شدت موافق بودند که آموزش برای راهاندازی و اجرای هر کسبوکاری، به ویژه برای استارتآپها، امری حیاتی است. یکی از زنان، معتقد است که در بحث کارآفرینی، نه تنها پتانسیل بسیار مهم است، بلکه باید مهارتها و دانش خاصی در مورد کارآفرینی هم کسب کرد. علاوه بر این، بیشتر زنان بر این باورند که بسیاری از استارتآپها بدون آموزش، به مرحله درآمد نرسیدهاند. شایان ذکر است تمامی شرکتکنندگان در این پژوهش، دارای تحصیلات عالی هستند و این موضوع، به آنها کمک کرده است تا استارتآپهای موفقی داشته باشند. علاوه بر این، آنها در بخشهای مختلف آموزش برای کسب مهارتهای مدیریت کسبوکار مرتبط شرکت کردند. یکی از زنان کارآفرین معتقد است که: «اگر کارآفرینان، قبل از رسیدن به مرحله درآمد، بدون آموزش وارد بازار شوند، ممکن است کسبوکار خیلی زود تعطیل شود یا مسیر اشتباهی را طی کند. در حالی که زنان تحصیلکرده از چارچوبی پیروی میکنند که به آنها کمک میکند در زمان و انرژی صرفهجویی کنند.»
۸. شبکهسازی کارآفرینی
همه شرکتکنندگان در این پژوهش، تاکید کردهاند که داشتن شبکه ارتباطات، از سه طریق به کارآفرینان کمک میکند:
- اول، برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود در روند تاسیس کسب و کار
- دوم، برا ایجاد یک پلتفرم اشتراک دانش با آنها
- سوم، برای تقویت پیوند بین زنان.
علاوه بر این، این شبکه، ممکن است به آنها به عنوان یک ابزار راهنما کمک کند. یکی از زنان کارآفرین بر این باور است که: «شبکهای وجود ندارد و اگر هم هست من از آن بیاطلاعم. اگر شبکهای از کسبوکارهای مختلف وجود داشته باشد، میتوانیم از تجربیات دیگران برای راهنمایی استارتآپهای خود در راستای به حداقل رساندن خطر ورشکستگی استفاده کنیم.»
همانطور که نتایج این مطالعه نشان میدهد، نابرابری و تبعیض جنسیتی در فضای کارآفرینی و گردشگری در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، به وضوح مشاهده میشود. علیرغم پیشرفتهای سالهای اخیر، تبعیضهایی مانند عدم اعتماد و اطمینان به توانمندی زنان کارآفرین، عدم حمایت مالی و اداری و نگاه منفی به این موضوع، همچنان در جامعه ایران رواج دارد. این موضوع، برخلاف این واقعیت مهم است که طبق بهروزترین آمار سازمان جهانی گردشگری (۲۰۱۹ میلادی)، بیش از نیمی از مشاغل گردشگری جهان توسط زنان اداره میشود و بنابراین، میتوان گفت که زنان نقش مهمی در بخش گردشگری و مهماننوازی دارند. از طرف دیگر، مقاصد گردشگری، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، به حضور و مشارکت زنان کارآفرین برای بقا در بازار بسیار رقابتی امروزی گردشگری، نیاز دارند.
رواج تبعیض و نابرابری جنسیتی در فعالیتهای کارآفرینی باعث گسترش یأس و ناامیدی در میان این قشر مهم جامعه میشود. بنابراین، اصلاح و حذف این نگرشهای تبعیضآمیز نسبت به زنان در قرن بیست و یکم، امری ضروری و گامی در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار است. علاوه بر این، همانطور که نتایج این پژوهش، نشان میدهد که آموزش و توانمندسازی نقش اساسی در توسعه نگرشهای کارآفرینانه دارد. بنابراین، موسسات و سایر عوامل مسئول باید تلاش کنند تا اطمینان حاصل کنند که در دسترسی به فرصتهای آموزشی، هیچگونه رویکرد جنسیتی وجود ندارد و زنان را در سفر کارآفرینی خود، توانمند سازند.
برای دانلود کامل مقاله، اینجا کلیک کنید.
منبع: Tourism Recreation Research
پیشنهاد «رسانه قطبنما»: