فاطمه باباخانی | روزنامهنگار و فعال محیط زیست
روز جهانی محیط زیست را میشود دو جور برگزار کرد؛ یکی اینکه بر مبنای شعار این روز، نگاهی به شرایط کشورمان داشته باشیم. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۳ میلادی که آلودگی پلاستیکی، محور این شعار است، ببینیم آلودگی پلاستیکی چقدر به زندگی و محیط زیست ما صدمه زده است؟
در این باره حرف برای گفتن زیاد است؛ چه در شمال کشور که زبالههای پلاستیکی بلای جان جنگلها و طبیعت و زندگی این منطقه شده، چه در جنوب که در کنار انواع و اقسام آلودگیهای دریایی، پلاستیک هم مشکلی بر مسائل عرصههای آبی افزوده است، چه در شرق و غرب و مرکز که هر جا نگاه میکنید اثری از زبالههای پلاستیکی میبینید. شرایط به شکل است که ابتدا زباله پلاستیکی را میبینید و بعد خود شهر و روستا پدیدار میشود؛ گویی این ماده نمادی از زیستگاه انسان است!
اما نگاه دومی که میشود به روز محیط زیست داشت، این است که در کنار پرداختن به شعار این روز، محوریت را بر اتفاقها و رویدادهایی قرار دهیم که بین دو روز جهانی محیط زیست اتفاق افتاده است و کارنامه یک ساله را مرور کنیم. بررسی انواع و اقسام جادهکشیها در جنگلها و سایر عرصههای طبیعی، زمینخواری، کوهخواری، نگاه امنیتی به فعالیت در این حوزه و خروج کارشناسان از این بخش، معدنکاوی، پروژههای انتقال آب، آتشسوزیها در محیطهای طبیعی، احداث پتروشیمیها، سرشماری حیات وحش، اکوتوریسم وغیره دراین حوزه قرار میگیرند.
بر اساس رویکرد دوم، میتوانیم دریابیم شرایط محیط زیست در ایران بهتر شده است یا نه! آیا ما گامی به جلو برداشتهایم؟ یا در حال از دست دادن ذخایر و منابع طبیعیمان هستیم.
نگاهی مختصر به مجموعه گزارشها و اخبار منتشر شده نشان میدهد علیرغم تمام تلاشهای انجامشده توسط کارشناسان رسمی و مستقل، شرایط در این حوزه دشوارتر شده است. بسیاری از کارشناسان از کار در این حوزه ناامید شدهاند و گروهی تصمیم به مهاجرت گرفتهاند، آنها که ماندهاند هم با انواع و اقسام چالشها دست و پنجه نرم میکنند.
کارشناسان رسمی و دولتی در بیان دیدگاههایشان گاه دچار مشکل می شوند، برخی از آنها در این بازه زمانی از کار کنار گذاشته شده و یا به حوزههای دیگری منتقل شده اند، با اینکه در زمان تصدی پستشان از اقبال خوبی از سوی کارشناسان مستقل برخوردار بودهاند. خبرهای مرتبط با تخریب عرصههای طبیعی هم کم نیست؛ جنگلها با گسترش قاچاق چوب، هر روز خالیتر میشوند و درعین حال، باید با چالش آفت و دام مازاد بر ظرفیت نیز دست و پنجه نرم کنند. بحران مدیریت آب، زندگی مردم را دچار چالش کرده و همین موضوع، سبب شده که حقابه طبیعت نیز با استدلالهایی مانند امنیت غذایی و تامین آب شرب پرداخت نشود.
چه از زاویه اول نگاه کنیم و چه از دیدگاه دوم، به نظر میرسد شرایط در کشورمان چندان مناسب نباشد؛ به همه اینها، تورم و شرایط اقتصادی و... را هم که اضافه کنیم، نتیجهگیری آینده دشوارتر چندان سخت نخواهد بود. زمانی که روزمره مردم تامین نمیشود، بهرهکشی و بهرهبرداری بیش از ظرفیت از طبیعت نیز اتفاق خواهد افتاد. این موضوع سبب میشود در کوتاهمدت زندگی بگذرد اما آینده را پیش خور کرده باشیم.
پیشنهاد «رسانه قطبنما»: