محمد جهانشاهی | کارشناس گردشگری
نمایشگاه شانزدهم گردشگری هم به پایان رسید. اگر عدد این رویداد را ملاک قرار دهیم، شاید در بین پروژههای چشمانداز بیست ساله، این برنامه تقریبا نزدیک جایگاه عددی خود قرار داشته باشد و در حالی که سالها، دیگر حرفی از برنامه چشمانداز زده نمیشود، نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران همچنان به حیات خود ادامه میدهد و متناسب با شرایط، کم و کیف آن رقم میخورد.
امسال در فضایی نزدیک به ۳۰ هزار متر مربع بخشهای تحت حمایت دولت و نیز بخش خصوصی مستقل، از جمله صنایع و تجهیزات هتلداری و رستوران، مجموعهای به نسبت وسیع را ذیل نام گردشگری ایران شکل دادند که از جهت وسعت، عدد قابل توجهی است.
اینکه چقدر این نمایشگاه اثر دارد یا ندارد، خود جای تامل و گفتگوی فراوان دارد اما به هر ترتیب وجود این رویداد، فرصتی است برای یارگیری بیشتر برای گردشگری کشوری که همچنان در بهرهبرداری و درک صحیح از ارزشهای این صنعت و فعالیت مهم که بر پایه علم و تلاش جمعی انجام میپذیرد، ناکام مانده است. نمایشگاه امسال در شرایطی برگزار شد که ایران جزو معدود کشورهایی است که هنوز شرایط گردشگری خود را به وضعیت عادی و بر خط پیش از کرونا نزدیک نکرده و تحت تاثیر مسائل داخلی و بینالمللی، شاهد رکود جدی در بخشهایی از گردشگری است.
حضور شهرداریها در این دوره با رویکرد مشارکت این نهاد اثرگذار در بلندمدت گردشگری کشور، اتفاق خوبی بود و استقبال نسبتا قابل قبولی را هم در این بخش شاهد بودیم. تنوع فعالیت شرکتهای بزرگ و حرکتهای امیدوارانهای در زمینههای نو مخصوصا در تولید محتوا و توجه به مقوله بازاریابی نوین، به نظر جالب رسید.
حضور استانها با محوریت بخش دولتی هم یک بخش همیشگی بوده و شاهد نوساناتی در سالهای گذشته بودهایم. فعالیت این بخش هم نسبت به تجربیات گذشته، از وسعت بیشتری برخوردار بود که زمینهساز حضور ارگانهای مهمی چون شهرداریها و اتاقهای بازرگانی و بنگاههای اقتصادی را فراهم کرده بود. هنر این بخش، در تجمیع و انسجام بخشهای بومی و منطقهای است که در برخی از استانها مثل یزد به خوبی قابل مشاهده بود. نکته قابل تامل دیگر در نمایشگاه امسال، ورود بنگاههای اقتصادی بزرگ و پروموت پروژههای نسبتا بزرگ گردشگری خود بود؛ از جمله شرکت معدنی و صنعتی گل گهر سیرجان یا پروژههای شرکتهای هواپیمایی در برخی استانها.
به هر صورت، به نظر میرسد چه بخش دولتی و چه بخش خصوصی بر اساس نگاه و دیدگاه خود، نقد و نظری به نمایشگاه شانزدهم دارند. مثلا بخش گردشگری سلامت در این دوره حضور خوبی داشت که میتوان امیدوار بود این بخش که اتفاقا بسیار هم قدرت مانور دارد و جریان اقتصادی خوبی را میتواند رقم بزند، روزهای بهتری را تجربه کند و بهتر از قبل سر و سامان بگیرد.
در این دور، اگر چه آنطور که شایسته است، همچنان بخش بینالملل نمایشگاه در مقایسه با بخش داخلی، گسترده نبود اما فعالان بازارهای منطقهای عرصه را خالی نکردند و همچنان شریانهای حیاتی با بخشهایی از بازارهای همسایه برقرار ماند. با اینهمه، جای بومگردیها و اقامتگاههای کوچک خالی بود و این خود نشان از وضعیتی دارد که باید امیدوار بود تحت تاثیر جان گرفتن گردشگری داخلی، شاهد بهبود اوضاع در میان کسب و کارهای خرد و بنگاههای کوچک نیز باشیم؛ اتفاقی که میتواند تحت تاثیر تعطیلات دو روزه آخر هفته تا حدودی بر طرف شود.
اکنون گردشگری کشور در همین حد و اندازهای که هست به دلیل تجربه روزهای سخت، انگار آب دیده شده اما بدون شک میزان تابآوری این بخش، تحت تاثیر شرایطی قرار دارد که تقابل بخشهای حمایتی و اهرمهای فشار را رقم زده است.
حضور مقامات عالی برخی از بخشهای موثر در نمایشگاه از جمله در بخش انرژی که هزینه سربار را در تاسیسات گردشگری به شدت بالا میبرد و درک واقعبینانه اثرات این بخش بر صنعت گردشگری را میتوان مثبت ارزیابی کرد.
سفرهای داخلی، لازمه حیات و پایداری گردشگری هر کشوری هستند. مسائل اقتصادی، تحولات اجتماعی، مباحث امنیتی و سیاسی، تهدیدات بهداشتی و... به سرعت بر گردشگری اثر میگذارد. طی سه سال گذشته، گردشگری کشورمان شرایط سختی را از سر گذراند و نمایشگاه شانزدهم را میتوان بزرگترین گردهمایی فعالان صنعت گردشگری، همکاران و پارتنرهای این صنعت فرابخشی خواند؛ رویدادی که همچنان چراغ صنعت گردشگری کشور را روشن نگه میدارد و جریان امید را حیات میبخشد.
بسیاری، در مباحث کاری خود نمایشگاه را فرصت مناسبی میبینند، بسیاری هم شاید مدل کسب و کار و شرایط خود را در جایی دیگر به جز نمایشگاه گردشگری تهران جستجو میکنند. نمیتوان توقع داشت همه باشند؛ هر چند بودن ارکان گردشگری در کنار یکدیگر و نیز بخشهای مختلفی که زنجیره ارزش را رقم میزنند، اهمیت ویژهای دارد و باید این مهم را بیشتر و بیشتر تقویت کرد.
با نگاهی به ادوار نمایشگاه گردشگری تا به امروز در هر شرایطی که بوده یا هست، آنچه اهمیت ویژه ای دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته، عدم خلاقیت لازم در تولید محتوا و ارائه آن در قالبی مناسب به ویژه توسط بخشهای دولتی است. در حالی که این محیط میتواند بهترین محل برای تجربههای تازه، حداقل از نظر شکلی، باشد.
نوع حکمرانی ما در گردشگری، منحصر به خودمان است و بدون شک مقایسه آن با دیگر کشورها، توقعات زیادی را ایجاد میکند؛ به ویژه اینکه در سالیان اخیر تعداد نیروی انسانی متخصص و آگاه در بخشهای مختلف صنعت گردشگری کشور رشد چشمگیری داشته و این خود عاملی برای افزایش توقع در میان بخشی از جامعه است که علم و آگاهی لازم را پیدا کردهاند و طبیعی است بخش عمومی نیز با درک نسبی از وضعیت گردشگری در دنیا، سطح توقعات و خواستههای بالاتری نسبت به گذشته داشته باشند. منابع گردشگری در کشور ما، ارزش کمتری نسبت به منابع معدنی و طبیعیمان ندارد و بارها و بارها به این مقوله اشاره شده و هر چه جلوتر میرویم، لزوم توجه جدیتر به این صنعت بیشتر میشود و تغییر جدی در کم و کیف رویکردمان، الزامیتر به نظر میرسد؛ صنعتی تمام مردمی که در عطش پیشرانی مانده است.
اخبار و تحلیلهای گردشگری داخلی را در «رسانه قطبنما» بخوانید.