رسانه قطبنما: روزهای آغازین هر سال فرصتی وسوسهبرانگیز برای تعیین اهداف جدید و برنامهریزی است. اگر شما هم چنین عادتی دارید باید بدانید که تنها نیستید و این یک نیاز مشترک میان تمامی انسانها است.
اغلب افراد با فرارسیدن نخستین روزهای بهار، هرآنچه که باید در سال جدید تغییر دهند در ذهن خود مرور و برای آن، برنامهریزی میکنند. پیش از این در مطلب «۱۰ تصمیمی که مدیران باید در سال ۱۴۰۱ بگیرند» به این مبحث پرداختیم و تصمیمات و برنامههایی که مدیران کسبوکارها باید در سال جدید داشته باشند را بررسی کردیم. اما همیشه هم اینگونه نیست که مدیران یا حتی کارکنان، به تصمیماتی که برای سال جدید میگیرند پایبند باشند. با گذشت چند هفته از آغاز سال، اغلب انگیزهها کمرنگتر میشود و تصمیماتی که با اطمینان کامل گرفته شده بود تنها به یادداشتهایی تبدیل میشوند که یادگاری از روزهای در حال گذر است.
آنچه در این مقاله میخوانید:
چرا به هدفگذاری سال جدید پایبند نیستیم؟
نتایج یک مطالعه که حدود ۳ هزار نفر را بهمدت یکسال تحت نظر قرار داده بود، نشان میدهد که از این تعداد حدود ۸۸ درصد، نتوانستند تا انتهای سال به تصمیمات خود پایبند باشند و به اهدافشان برسند؛ این در حالی است که در ابتدای آزمایش ۵۲ درصد مطمئن بودند قطعا به برنامهای که داشتند و تصمیماتی که گرفتهاند پایبند خواهند بود. حال سوال اینجا است که اساسا چرا شکست میخوریم و نمیتوانیم به تصمیماتی که میگیریم پایبند بمانیم؟
«جیمی جین»، عضو شورای مربیان نشریه بینالمللی Forbes و موسس «Sequel»، که سابقه هدایت و مشاوره افراد بسیاری را دارد، به این سوال پاسخ داده و ۵ دلیل اصلی را بررسی کرده است:
- مقاومت درونی: ترسها نقش مهمی در بازداشتن ما از دستیابی به اهدافمان دارند. اگر میخواهید به سمت اهداف خود حرکت کنید، باید از موانع پنهانی بگذرید و عیوب خود را پیدا کنید.
- باورهای ناکارآمد: یکی از رایجترین باورهای ناکارآمد این است که هر چه موفقیتتان بیشتر شود، بار مسئولیتتان نیز بیشتر میشود. یادتان باشد این باورها زندگی ما را شکل میدهند و ما میتوانیم انتخاب کنیم تمام زندگی خود را در سایه این باورها بگذرانیم؛ بهجای آنکه آنها را تغییر دهیم.
- ترس از سختی کشیدن: بسیاری از ما میترسیم از منطقه امن خود خارج شویم و کمی سختی تحمل کنیم. این در حالی است اگر قرار باشد به تصمیماتی که گرفتهایم پایبند بمانیم و به اهدافمان برسیم، باید تلاش کنیم تا آن برنامه به بخشی از زندگیمان تبدیل شود. برای آغاز این کار، اول باید از منطقه امن خود خارج شویم.
- ترس از رها شدن: همه انسانها این پتانسیل را دارند تا در تله «چه میشد اگر» بیفتند. بسیاری از ما در ضمیر ناخوداگاهمان از این میترسیم که تغییرات، میتواند روابط ما با نزدیکانمان را تحت تاثیر قرار دهد. ترس از قدم گذاشتن در یک مسیر جدید آنهم به تنهایی، کنار گذاشتن وابستگیها و فراموش کردن چیزهایی که زمانی برایمان اهمیت داشته، یک مانع جدی در آغاز یک مسیر جدید است.
- قرار گرفتن در کانون توجه: همه دوست دارند در مرکز توجه باشند اما در عین حال، این باور وجود دارد که این موضوع میتواند به دیگران صدمه بزند یا احساس بدی در آنها ایجاد کند؛ ترسی که لذت موفقیت را از بین میبرد.
حالا، با وجود این باورها و مشکلات، چگونه به تصمیمی که گرفتهایم پایبند باشیم؟
چطور برنامههای خود را عملی کنیم؟
با وجود همه موانع، بسیاری از افراد، از آدمهای معمولی گرفته تا صاحبان کسبکارهای کوچک و بزرگ توانستهاند بر این مشکلات فائق بیایند و به تصمیماتی که گرفتهاند پایبند باشند؛ تصمیماتی که مسیر زندگیشان را عوض کرده و نهتنها در رسیدن به اهداف و کسب موفقیت تاثیرگذار بوده، بلکه دید وسیعتری نسبت به جهان پیرامون به آنها داده است. اما اعضای «شورای کارآفرینان جوان»، چه تجربیاتی از بهکارگیری برخی از شیوههایی دارند که باعث شده به تصمیمات خود پایبند بمانند؟ پیش از پاسخ دادن به این سوال خوب است بدانید، شورای کارآفرینان جوان (YEC) سازمانی متشکل از موفقترین کارآفرینان زیر ۴۵ سال در جهان است که توانستهاند میلیاردها دلار درآمد و دهها هزار شغل ایجاد کنند. هدف این سازمان، تقویت کارآفرینان جوان است.
۱. ریشه تغییرات را بیابید
تغییر در رفتارها از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه میگیرد. این که با خودتان بگویید میخواهید کاری انجام دهید، تنها نقطه شروع ماجرا است. برای اینکه رفتارتان را تغییر دهید، باید درک کنید که این تغییر چه معنایی برای شما دارد. وقتی به نقطهای رسیدید که از یک رفتار ناراضی بودید، آن را یادداشت و با یک مشاور یا روانشناس در مورد آن صحبت کنید و راهی برای تغییر آن بیابید.
۲. روی چیزی که نمیخواهید، تمرکز کنید
زمانی که تصمیمی میگیریم معمولا بر آنچه که میخواهیم، مثل آموختن یک مهارت جدید، تمرکز میکنیم. این بار اما، روی چیزی که نمیخواهید تمرکز کنید؛ مواردی که نمیخواهید در زندگی شخصی یا حرفهای خود داشته باشید. با این دیدگاه، همزمان با تلاش برای دستیابی به تصمیمات، شما بهجای یک ذهنیت افزایشی یک ذهنیت ویرایشی خواهید داشت و هر آنچه مانع از دستیابی به هدف است از سر راه خود برمیدارید. هر چه موانع کمتری در مسیر حرکتتان باشد، استرس کمتری خواهید داشت.
۳. روی باورها و نگرش خود کار کنید
مشکل بیشتر برنامهریزیها آن است که اغلب بدون در نظر گرفتن ارزشها و باورهای اساسی هر فرد، که در واقع عامل اصلی موفقیت در بلندمدت است، انجام میشود. بهجای تمرکز بر اقدامات لازم برای رسیدن به هدف، روی باورها، نگرشها و شخصیت خود کار کنید. این مسیر نیاز به تفکر و زمان دارد اما در نهایت زمانی که قلب و ذهنتان با هم هماهنگ باشد، راحتتر میتوانید حرکت کنید.
۴. هر روز اهداف خود را بازبینی کنید
اهدافی که تعیین کردهاید باید هر روز بررسی شوند، نه اینکه تنها یکی دوبار در سال سری به برنامههای خود بزنید. سعی کنید تا انتهای سال چند دستاورد مهم قابل سنجش را تعیین و چرایی مهم بودن آنها را برای خودتان مشخص کنید. وقتی هر روز اهداف خود را بازبینی کنید و دستاوردهای خود را بسنجید، میتوانید در صورت لزوم استراتژی خود را تغییر دهید و کارهای خود را در طول روز اولویتبندی کنید تا بتوانید وقت بیشتری روی اموری که برایتان اهمیت بیشتری دارد، بگذارید.
۵. استراتژی تعیین کنید
راه رسیدن به تصمیماتی که گرفتهاید تنها نشانهگرفتن چند هدف نیست، بلکه طراحی چند استراتژی عملی است. استراتژی میتواند شامل موارد متعددی باشد؛ از ایجاد عادات خاص تا تقویت مسئولیتپذیری، و داشتن یک مربی الهامبخش. استراتژیها درست در جایی که اهداف شکست میخورند به کارتان میآید چرا که شما را در مسیر نگه میدارند.
۶. اهداف بزرگ را به چند هدف کوچکتر تبدیل کنید
وقتی حرف برنامهریزی و تغییر میشود، اغلب ما عادت داریم اهداف بزرگ و دور از دسترس را در نظر بگیریم؛ اما یادتان باشد سنگ بزرگ گاهی نشانه نزدن است. بهطور مثال، میتوانید تصمیم بگیرید تا در سال جدید ۳۰ کیلو وزن کم کنید؛ تصمیمی که به نظر عملی میرسد اما از آنجایی که بهسرعت قابل دسترس نیست و کلی است، انگیزهتان را سست میکند. در عوض میتوانید بهتدریج برنامه غذایی خود را تغییر دهید و در هفته چند روز ورزش کنید؛ برنامهای که بدون استرس سبب میشود تا آهسته و پیوسته به هدف خود نزدیک شوید.
۷. برنامهها و تصمیمات خود را یادداشت کنید
برنامهها و اهداف خود را یادداشت و بهطور مرتب، به آنها رجوع کنید. تنها تصمیمگیری در ذهن، شما را به هدف نمیرساند. سعی کنید برنامه خود را در تقویم کاریتان قرار دهید تا یک بار در هفته به آن مراجعه و به خود یادآوری کنید که چه تصمیماتی گرفتهاید و از مسیر حرکت خود منحرف نشوید.
۸. بر ایجاد عادتها تمرکز کنید
بهجای اینکه تنها یک هدف ترسیم کنید، یک عادت ایجاد کنید. هدف نهایی را که میخواهید به آن برسید در نظر بگیرید؛ سپس از خود بپرسید که برای تحقق آن باید هر روز چه کاری انجام دهید. اگر این رویکرد را در پیش بگیرید، امسال به اهداف خود خواهید رسید.
۹. از دوستان خود کمک بگیرید
فردی را پیدا کنید که بسیار به او احترام میگذارید و نمیخواهید ناامیدش کنید. با دوست یا دوستان خود برای رسیدن به هدفی مشترک قرار بگذارید تا عملکرد همدیگر را رصد کنید و به هم پاسخگو باشید. سعی کنید این فرد از دوستان صمیمیتان نباشد.
شاید وقت آن رسیده که تغییر کنید
این مقاله را با چند توصیه از «جیمی جین» به پایان میرسانیم:
«وقتی بارها اتفاقی برایتان میافتد، پس حتما چیزی در درون شما وجود دارد که نیازمند تغییر است. هیچکس نمیتواند با همان ذهنیتی که مشکلات را بهوجود آورده، راهحلی بیابد. حفرههای درونتان همیشه فاصله بین اهداف و دستیابی به آنها را حفظ خواهند کرد. شما میتوانید همه توصیههای ریز و درشت جهان را انجام دهید اما دستیابی به اهداف بدون تأمل در شیوه نگرش شما به جهان قطعا به این سادگیها نخواهد بود.
از خودتان بپرسید آیا هدف شما ارزش این همه تلاش را دارد؟ گاهی اوقات اهداف و برنامهها در رویاهایتان جذاب و هیجانانگیز است، اما وقتی باید آن را در جهان واقعی زندگی کنید، داستان عوض میشود. پس تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید و ببینید آیا آنچه به دست میآورید ارزش تلاش و تغییر را دارد؟ در واقع، انگیزه پشت اهداف خود را شناسایی و روی آنها تمرکز کنید.
دایره اطرافیان خودتان را با دقت بیشتری انتخاب کنید. اگر آنها از شما حمایت نمیکنند و مشوقتان نیستند، شاید زمان آن فرا رسیده که تغییری ایجاد کنید. وقتی شادتر، قویتر، خوشبینتر و سالمتر باشید، میتوانید افرادی را پیدا کنید که با شما همگامترند و شما را تشویق میکنند تا هر روز بهتر از دیروز باشید. در نهایت اصلا فکر نکنید برای ایجاد تغییر باید منتظر شروع یک سال، ماه یا هفته جدید باشید؛ از همین حالا شروع کنید. وقتی شروع به فکرکردن در مورد تصمیمات و برنامههایتان کنید، به یکباره متوجه میشوید پا در مسیر گذاشتهاید و قله، آنقدرها هم دور نیست».
نظم، اراده، پشتکار و خودکنترلی صفاتی هستند که به شما در رسیدن به اهداف و پایبندی به تصمیمات و برنامهریزیها کمک میکنند؛ صفاتی که خوشبختانه میتوانید آنها را تقویت کنید و توسعه دهید. شما چه تجربهای از برنامهریزی دارید؟ راز موفقیت شما در عملیکردن برنامهریزیهایتان چیست؟
آخرین مقالات مدیریت و رشد فردی را از «رسانه قطبنما» دنبال کنید.